دو روزه عینهو مرغ سربریده بال بال میزنم
اصلا آروم و قرار ندارم . باورم نمیشه به خاطر خودخواهی ، غرور و تکبر یه شکم پاره از خدا بی خبر
این همه حاجی زیر دست و پا تلف بشن .
آخه آدم چقدر باید پست باشه که بخواد از سر سرخوشی و مستی 200 نفر رو دنبال خودش
راه بندازه که چی؟که میخواد بیاد به شیطان سنگ بزنه !؟ اونم از داخل ماشین آمریکایی لوکسش ؟
آخه آدم ناحسابی تو خودت شیطان مجسمی !!! سنگ رو باید به تو زد
ازدحام جمعیت رو من به خوبی درک میکنم چون خودم سال 91 به حج مشرف شدم و در دوتا
از رمی جمرات مرگ رو جلوی چشمم دیدم شب اول که شب عید قربان باشه به دلیل اینکه مردها
در مشعر الحرام بیتوته می کنند و زنها به منا عزیمت می کنند خیلی خلوت بود و ما به راحتی
جمره صغری رو رمی کردیم و به راحتی برگشتیم تو چادرها(برای همینه که تو کشته شده های
ایرانی هیچ زنی وجود نداره )
اما مردها روز عید قربان از مشعرالحرام به سمت منا حرکت می کنند و بایستی رمی جمره کنند
اون سال عید قربان افتاده بود روز جمعه و برای همین به اعتقاد ما مسلمونا عید در عید بوده و
حج اون سال حج اکبر نامیده میشده به همین علت خود عربستانیها هم در این مراسم شرکت
داشتند و به گفته مقامات حدود 3 میلیون زائر در مراسم حج شرکت کردند حالا تصور کنید این 3
میلیون نفر میخوان بیان در روز عید قربان جمرات رو سنگ بزنند . ولی خانمها در روز عید قربان
در چادر ها می مانند و فقط به دعا و ذکر گفتن مشغول میشوند .
اما در روز بعد عید زن و مرد باید رمی جمره وسطا رو انجام بدن اینجادیگه ازدحام جمعیت دو چندانه
زن و مرد قاطی میشن و بستگی به مرجع تقلیدت باید در همون قسمت که مشخص
نموده اند جمره رو سنگ بزنی (ستون سنگی به عرض 25 متر) که مرجع تقلید من گفته باید
وسط جمره رو سنگ بزنیدحالا تصور کنید اون وسط چه خبره تنها چیزی که یادمه فشار وحشتناک
از همه طرف بود طوری که فکر میکردی استخونات داره در هم میشکنه به سختی و با زحمت فراوان
و مدد خواستن از امام زمان رفتم جلو و با سختی بسیار سنگها رو پرتاب کردم اما هنگام برگشتن
از لای جمعیت بین سیاه پوستهای قدبلند قوی هیکل گیر افتادم هرچی فریاد میزدم فایده نداشت
حالا تصور کنیدسه کیلومتر راه رو پیاده تو گرمای وحشتناک منا تا جمرات رو طی کردیم و با زحمت
زیاد هم جمره رو رمی کردی دیگه نه توان داری و نه حال این وسط هم گیر بیوفتی
در اثر فشار جمعیت داشتم از حال میرفتم و میوفتادم زیر دست و پاکه یه نفر دستمو گرفت و گفت
اگه اینجا از حال بری باید غزل خداحافظی رو بخونی پس تا میتونی مقاومت کن با کمک دوست و
هم اتاقی عزیزم از میون جمعیت بیرون اومدم و دقیقا کنار یکی از ستونا از حال رفتم یکی از مردای
ایرانی که از اونجا رد میشد و حال منو دیده بود سریع بطری آب رو به دوستم داده بود و گفته بود
بریزید روی سر و صورتش تا کاملا از هوش نرفته
روز آخر که روز دوازدهم ذی الحجه هست رمی جمرات کبری رو داریم که حتما باید پیش از اذان
ظهر انجام بشه دوباره سه کیلومتر پیاده روی تا جمرات تو گرمای طاقت فرسا (لازمه اینجا بگم
سعودیای نامرد از جهت دشمنی که با ایرانیا دارند آخرین و بدترین و دورترین چادرهای منا رو به
ایرانیا واگذار میکنند برای همین مسافت چادرها تا جمرات برای یه عده بیش از 3 کیلومتره)
این دفعه دیگه خودمون رو وسط جمعیت ننداختیم و به سفارش روحانی کاروان همون ابتدای
جمره عقبا یه جای خلوت رو پیدا کردیم و با هر زحمتی بود سنگها رو زدیم و به سفارش مدیرکاروان
در محلی که مشخص کرده بودند خودمون رو رسوندیم . شیعیان رمی جمره عقبا رو قبل از
اذان ظهر انجام میدن و بعد از رمی به سمت مکه حرکت میکنند ماهم دو ساعتی تو ظل آفتاب
نشستیم تا اذان ظهر رو بگن . یه چیز بسیار عجیب اینکه به محض بلند شدن صدای اذان
کل جمعیت از جا کنده شد دقیقا عین تصوراتمون از صحرای محشر که همه مردگان با یه صیحه
از گورهای خودشون بیرون میان من اونجا واقعا صحرای محشر رو درک کردم هیشکی به هیشکی
نیست همه به سمت خروجی جمرات حرکت کردند
با اینکه مدیرکاروان که بسیار فرد ماهر و کارکشته ای بود از قبل با تمامی آقایون کاروان هماهنگ
کرده بود که به صورت زنجیره وار بایستند و خانمها رو در میان قرار بدهند اما فشار جمعیت همون
ابتدا باعث شد این زنجیره از هم بپاشه و در یکی از خروجی های جمرات ازدحام به حدی برسه
که فریاد کمک کمک زائرین بلند بشه خیلیا زیر دست و پا موندن همه به فکر خودشون بودند که
خودشون رو از این مهلکه نجات بدن در همین اثنا یه دفعه دیدم یکی به شدت به بازوم چنگ انداخت
و فریاد زنان ازم کمک خواست روم رو برگردوندم دیدم یه پیرزن که اتفاقا از کاروان خودمون بود تعادل
خودش رو از دست داده و عنقریبه که زیردست و پا بمونه سریع دستمو تو بازوش حلقه کردم و
گفتم یا امام زمان مگه خودت نگفتی منو صدا کنید تا بهتون کمک کنم من الان اینجا به کمکت نیاز
دارم بعد تمام نیروم رو جمع کردم و تا اونجایی که توان داشتم کشیدمش تا تونستم سرپاش کنم
دیدم خیلی حالش بده دیگه رهاش نکردم بهش گفتم خانم اگه ذره ای تعلل کنی لای جمعیت
میمیری پس سفت بازوی منو بگیر تا بتونیم یه یاری خدا و امام زمان از مهلکه نجات پیدا کنیم
حدود 45 دقیقه تا یک ساعت دقیقا تو همین خروجی هی مارو هول دادن بردن جلو هی هول دادند
بردند عقب دو سه نفر از خانما رو از زیر دست و پا جمع کردند اینجا دیگه مدیرکاروان احساس خطر
کرد به هر طریق بود مردا رو جمع کرد و دوباره زنجیره رو تشکیل داد تا خانما از این فشار در امان
باشند به هرحال دردسرتون ندم به هر زحمتی بود از لای جمعیت نجات پیدا کردیم و طی مسافتی
حدود 7 یا 8 کیلومتر به محل استقرارمون در هتل رسیدیم دقیقا یادمه به مدت یه هفته تمام بدنم
کبود بود و شبا به خاطر همین درد و کبودی خوابم نمیبرد
اون پیرزن هم از همون ابتدا میگفت خدا امروز دست منو گذاشت تو بال یه فرشته و نجاتم داد
تا آخری که تو مکه بودیم هر وقت منو میدید به بقیه نشون میداد و میگفت این همون فرشته ایه
که دستم تو بالش بود .
حالا تصور کنید تو این شلوغی و هرج و مرج و به فکر خود بودن یه از خدا بیخر پیدا بشه که بخواد
راه رو بر جمعیت ببنده و خیر سرش بخواد رمی جمره کنه
باورتون نمیشه تو این دوسه روزه چقدر لعن و نفرینشون کردم این آل سقوط رو . ان شالله که
امام زمان خودش ریشه ظلمشون رو بکنه
از هم درد آورتر اینکه تو این هیر و ویری یه عده یا از سر جهل و نادانی یا از سر اغماض
و دشمنی بزرگترین عمل عبادی و معنوی رو زیر سوال میبرند و میگویند که باید تحریم بشه و
پول دادن به عربای سوسمار خوار حرامه .
آخه خواهر من برادر من!!! تو چکاره ای که برای یه واجب دینی فتوا صادر میکنی؟؟؟
مگه یه واجب دینی رو به خاطر یه حادثه به همین راحتی میشه ترک کردو تحریم کرد.؟؟؟
از روز عید قربان که این حادثه اتفاق افتاد مدام تو شبکه های اجتماعی مطالبی بر علیه
حج و حاجیان داره منتشر میشه و منم همش جوابگوی یه عده جاهل که تحت تاثیر متنای
احساسی قرار گرفته اند یا یه عده مغرض بی دین رو دارم میدم دیگه بس که جواب این و اون
رو دادم دیشب آخر شب سرگیجه گرفته بودم .
خدا همه مارو به راه راست هدایت کنه و آخر و عاقبت هممون رو ختم به خیر کنه
آمیــــــــــــــــــــــــــــــــــن
برای شادی روح کشته شدگان منا ، فاتحه
برای شفای مصدومین حادثه ، حمد شفا
برای سلامت ماندن بقیه حجاج تا برگشت به وطن آیه الکرسی رو قرائت بفرمایید